آس نهان قمار من

ساخت وبلاگ

می گفت "سوداد" یعنی حالتی که دیگه میفهمی قرار نیست به چیزی که مدتی در طلبش بودی برسی. به بیانی آرامشی از برزخی که درونش بودی هست.

من می دونم که دیگه بهش نمی رسم. حتی تا حدودی دیگه نمیخوام بهش برسم. حدود 6 سال پیش فهمیدم، ولی آرامشی نسیبم نشد. الان بیشتر مشتاق اون دورانی هستم که در طلبش بودم.

مثل جنگل سوخته ای که الان با خاطره ی سوختنش عشق میکنه و کلافه ی سوختن دوباره اس.

آس نهان قمار من...
ما را در سایت آس نهان قمار من دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : alirezashrad بازدید : 98 تاريخ : سه شنبه 25 بهمن 1401 ساعت: 18:53

تنها در خانه ام نشسته ام، شب یکشنبه ای در بلوال که خب هیچ چیزی برای سرگرم کردن وجود ندارد جز کناب.از خانه ی همسایه ی هندی ام ( اتیره) صدا می آمد، اصولا آخر هفته ها مهمان دارد. صدای فارسی حرف زدن بود. جذبش شدم، دیدم توی بالکن هستن، رفتم تا شاید حرف بزنم باهاشون، ولی مشغول بودن و متوجه من نشدن.همیشه توی زندگیم حواسم به کسایی بود که ساکتن، چون میدونم اونا نیاز به کمک دارن. اگر نیروی جدیدی به تیمم توی محل کار اضافه می شد هر کاری میکردم تا بتونه با بقیه زودتر وارد ارتباط بشه و احساس غریبی نکنه. چون خودم از این درد کشیده ام. اصولا شروع کننده ی خوبی در رابطه نیستم. نمیتوانم سر صحبت رو باز کنم. سخته برام و میدونم که اگر بقیه ی آدم هایی که این مشکل رو دارن خیلی عذاب می کشن. اینجا بابت این خسیسه خیلی دارم اذیت میشم. آخر هفته ها و عصر های نخوت بار و زحرآوری رو دارم طی میکنم. روز هایی میشه که آخر روز میبینم اصلا با کسی حرف نزدم. وقتی تو اولین جلسه ی ارائه از پایان نامه ام یه ربع تموم حرف زدم، وسطش آگاه شدم که دارم احساس زنده بودن میکنم دوباره، . حتی باقی روز از هیجان اون 15 دقیقه که حرف زدم و بقیه گوش دادن پر انرژی بودم و حتی نمیتونستم درست تمرکز کنم از شعف. ولی خب جه فایده، جلسه تموم میشه و تمام. باز سکوت.خدا به داد این سکوت من برسه. واقعا آزار دهنده است. آس نهان قمار من...
ما را در سایت آس نهان قمار من دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : alirezashrad بازدید : 81 تاريخ : سه شنبه 25 بهمن 1401 ساعت: 18:53

همتم تا میرود ساز غزل گیرد به دست طاقتم اظهار عجز و ناتوانی میکند آس نهان قمار من...
ما را در سایت آس نهان قمار من دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : alirezashrad بازدید : 59 تاريخ : يکشنبه 9 بهمن 1401 ساعت: 22:35

گاه گاهی دل هوای نغنه خوانی میکنددر مسیرت با غزل ها عشق رانی میکندگو ندارد دل خبر که آن دگر گشتی که چوننامت آید، با هجاهایش تبانی میکندمیگدازد بر دلم صد مصراع خوش قافیهلیک دستم بر قلم ها نانوانی میکندبر زمین نتوان کشانم درد هجر روی توتن تمنای وصال آسمانی میکنددرد عشقت چون خوش است، اما فراغت پیش کشدر فراقت، گل به گل نا مهربانی میکندآن چراغ دل که روزی محفل عطار بودآتش چنگیز گشت و شعله رانی میکندحین هراسانم که بوی زلفت اینجا بگذردکین گداز زیر گل آتش فشانی میکند آس نهان قمار من...
ما را در سایت آس نهان قمار من دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : alirezashrad بازدید : 81 تاريخ : يکشنبه 9 بهمن 1401 ساعت: 22:35

مه به ما هشدار داد، کین شب جوان است ای سحرچشم ما در جستجو تا کی دوان است ای سحر؟ناله ی زخمت به خون آتشین غرقم کند زخم آهو چشمت همچون تازیان است ای سحرده خزان بگذشت، نبود مرحمی بر وی علاجنا امیدم، هین که بینش استخوان است ای سحردرد عشقت گفتم و ساقی دل از مِی برگرفتخمر این مسکر هنوزم عنفوان است ای سحرکاش جاویدان شوم از زخم چشمانت ولیشور عشقت می تپد، نبضم روان است ای سحر آس نهان قمار من...
ما را در سایت آس نهان قمار من دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : alirezashrad بازدید : 91 تاريخ : يکشنبه 9 بهمن 1401 ساعت: 22:35